مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : پیام نور مشهد
تاریخ دفاع : 1393/04/19
اساتید راهنما : دکتر سید علی مظهری، دکتر علیرضا مظلومی بجستانی
اساتید مشاور :
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های رضا شریفیان عطار
منطقه داورزن در ناحیه سبزوار واقع شده که از نظر زمین‌شناسی در شمال شرقی خردقاره ایران مرکزی (CIM) قرار گرفته و شامل بزرگترین افیولیت ملانژ ایران می‌باشد. افیولیت سبزوار یک کمپلکس قطعه قطعه شده است که حاوی تمام سنگهای یک مجموعه افیولیتی می‌باشد. منطقه داورزن در غرب سبزوار به علت اینکه حاوی مجموعه‌ای نسبتاً کامل از سنگهای مختلف این ناحیه می‌باشد، برای این تحقیق انتخاب شده است. منطقه مورد مطالعه از یک توپوگرافی ناهموار با قسمتهای دشت مانند و پرصخره مرتفع برخوردار است. دو مقطع A و B با ارتفاع‌ مختلف برای بررسی خاکهای سطحی منطقه داورزن انتخاب شده‌اند. مقطع A در یک ارتفاع بالاتر (m 1600-1500) دارای خاکهایی است که عمدتاً از هوازدگی و حمل و نقل ارتفاعات شمالی با ترکیبی از ماسیف‌های پریدوتیت و سرپانتینیت‌ها، حاصل شده است. مقطع B پست‌ترین ارتفاع را در این منطقه داشته (m 900-850) و خاکهای سطحی آن از لیتولوژی‌های مختلف این ناحیه منشأ گرفته‌اند. ارتفاعات منطقه از نظر لیتولوژی به دو گروه واحدهای افیولیتی (پریدوتیتها، سرپانتینیت‌ها و ولکانیکهای مجموعه افیولیتی) و واحدهای سنگی ائوسن (انواع ولکانیکها، توفها و سنگ‌های رسوبی) قابل تقسیم هستند. با توجه به مورفولوژی منطقه خاکهای مقطع A عمدتاً از اولترامافیک‌های افیولیت‌ ملانژ (OM) منشأ می‌گیرند در حالی که خاکهای مقطع B در کمترین ارتفاع جای گرفته‌اند و علاوه بر واحد OM، سایر لیتولوژی‌های منطقه که شامل واحدهای سنگی ائوسن (سنگهای آتشفشانی، پیروکلاستیک و تناوبی از سنگهای پیروکلاستیک و رسوبی) می‌باشند نیز در تشکیل آنها نقش داشته‌اند. داده‌های ژئوشیمیایی نشان می¬دهد که تفاوت قابل ملاحظه¬ای در ترکیب عناصر خاکهای سطحی دو مقطع A و B وجود دارد. خاکهای سطحی مقطع A از نظر اکسیدهای اصلی منیزیم، تیتانیوم، آهن، کلسیم و عناصر کمیاب Co، Cr، Ni، Cu، S و Sr غنی‌تر از خاکهای مقطع B می¬باشند، درحالی که در سایر عناصر تهی شده‌ترند. ورود مقدار کمی سنگهای کربناته به خاکهای نواحی مرتفع (مقطع A) موجب افزایش CaO و Sr در این خاکها شده است. خاکهای سطحی نواحی کم¬ارتفاع (مقطع B) دارای Al2O3 بالاتر از مقطع A هستند و روند تغییرات عناصر As، Co، Cr و Ni در برابر آن متفاوت با خاکهای مقطع A می¬باشد. دلیل اصلی این تفاوت روند ژئوشیمیایی مربوط به کانیهای آلومینیوم‌دار سنگ بسترهای تشکیل¬دهندۀ خاکهای این دو مقطع می¬باشند. فلدسپار عمده¬ترین کانی آلومینیوم‌دار در سنگ بسترهای سازندۀ خاکهای مقطع B می¬باشد که در مقطع A وجود ندارد و به جای آن کرومیت کانی آلومینیوم¬دار مؤثر در این خاکها می¬باشد. تفاوت ماهیت این دو کانی روندی متفاوت در رفتار ژئوشیمیایی خاکهای این دو مقطع را موجب شده است. ارزیابی آلودگی خاک نمونه¬های منطقه مورد مطالعه نشان می¬دهد که خاکهای منطقه در خصوص عناصر کروم، نیکل و کبالت پتانسیل خطرات زیست‌محیطی بالایی داشته و تمرکز این عناصر در خاکهای منطقه بیش از حد مجاز استانداردهای زیست محیطی می‌باشد. روند تغییرات این عناصر (نسبت به همدیگر) در خاکهای سطحی منطقه با هم هماهنگ است ولی روند تغییرات آنها با سایر عناصر در دو مقطع A و B به علت تفاوت در میزان و توزیع کانیهای حاوی این عناصر (به ویژه کرومیت) متفاوت است. داده¬های حاصل از این مطالعه نشان می¬دهد که توزیع ژئوشیمیایی عناصر در خاکهای سطحی منطقه با کاربری‌های متفاوت ناشی از عوامل طبیعی بوده که نوع سنگ مادر اصلی¬ترین عامل در این بین بوده است و فعالیت‌های انسانی تأثیری جدی بر روی آن نداشته است. خصوصیات ژئومورفولوژی و عوامل حمل و نقل نیز از فاکتورهای مهم دیگر مؤثر در ترکیب خاکهای سطحی منطقه داورزن می¬باشد.